ساعت
بیرون رعدوبرق میزند و باران تیک تیک کنان شروع به باریدن می کند.من هم می بارم....
ساعت چشم هایم عجیب با ساعت ابرها کوک است
نظرات شما عزیزان:
زندگى باغ تماشاى خداست…
زندگى یعنى همین پروازها،
صبح ها، لبخندها، آوازها…
زندگى ذره ى کاهیست، که کوهش کردیم
اما من نه !
از ثانیه های بی تو نمی گذرم<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18">
بخــند تا برآورده شوند
به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی میسرودیم
من و تو وصلهای ناجور بودیم
اما من چطور این پست قبلیارو ندیده بودم