نه این اختلاف قدیمی راه به جایی نمی برد
حالا بیا که عادلانه جهان را تقسیم کنیم
آن آسمان آبی بی لک برای تو
این ابرهای تشنه ی باران برای من
جنگل برای تو اما
نسیم ساده ی عاشق برای من
دریا برای تو
رویا برای من
اصلا جهان و هرچه در آن است مال تو
تو با تمام وجودت از آن من!!
آنقدر برشیشه های بخار گرفته ی شهر
حرف اول نام تورا نوشته ام
دیگر مردم شهر می دانند
نام زیبای تو باکدام حرف شروع می شود
هرجای این سرزمینی باش
فقط هرروز خنده هایت را برایم پست کن!!
قلب من برای تپیدن
نیاز به انگیزه دارد!!
در گذری نشسته بودم...
تو رد شدی!!!!
ومن از تو عشق گدایی کردم....
وتواسکناس جعلی عشقت را در کاسه ام انداخته ای!!!!!
باور کنید فراموشش کرده ام...
اما نمی دانم چرا....
بعضی وقت ها....
همین که اسمش را می شنوم...
بی اختیار خاطره از چشمم فرو می ریزد.!.!.!
نقش یک درخت خشک را در زندگی بازی می کنم!
نمی دانم باید چشم انتظار بهار باشم یا هیزم شکن پیر!