زهرخند
کسی شبیه سیگار روزهایم را به آتش می کشد......درامتداد عمری به وسعت زهرخنده هایم به دنیا!
نمی دانی....
نه نمی دانی که....
یک عمر در آتش زهرخنده....هرروز.....سوختن....
شوخی نیست!
کسی شبیه سیگار روزهایم را به آتش می کشد......درامتداد عمری به وسعت زهرخنده هایم به دنیا!
نمی دانی....
نه نمی دانی که....
یک عمر در آتش زهرخنده....هرروز.....سوختن....
شوخی نیست!
جاودانه باد حادثه پر شکوه عشق های زمینی.....
وشعور دست هایی
نزدیک تر از عمر پرشور یک رابطه....
که جاودانه می کنند
هوشیاری اتفاقی را.....
که بیش از یک حس ساده بود
من از سخاوت باران حرف نمی زنم
من از صداقت شب حرف می زنم!!....
بگذار محکومم کنند
بگذار بخل چشم هاشان بسوزاند مرا...
من در حضور عشق
یک شهر بی شهامت را به آتش کشیده ام
نگاه کن که شرم هیچ کجای قصه زانو نمی زند!
این گناه نیست
این عشق....
این شور بی پایان گناه نیست....